من نمیدانم این زندگی تا به کی قرار است روی همین ضربآهنگ به پیش رود. تصور کن کتابی را میبندی و سپس صفحات آن از پشت جلد دیده میشوند. آن را به کمد میگذاری و لحظهی بعد دوباره روی میز کارت سبز میشود. از اتاق بیرون میروی و باز میبینی طوری خودش را دم دستت رسانده است. تسلیم میشوی و به سراغش میروی تا آن را بخوانی، اما تا به او دست میزنی فرار میکند. چه مرگت است؟ یا بیا و بگذار بخوانمت، یا برو توی طاقچه و بگذار تا ابد رویت را غبار بگیرد.
Cieli Di Amore...برچسب : نویسنده : cielidiamoreo بازدید : 152